فهرست مطالب
روزی روزگاری، خانه ای بود.
یک خانه دشتی کوچک.
این خانه در سال 1918 متولد شد، رویای یک صاحبخانه بود، که برای پناه دادن به خانواده ای در حال رشد از شرایط سخت دشت های مرتفع ساخته شد.
در 938 سال گذشته بسیار دیده شده است. طوفان های برفی کور. هجوم مار زنگی. آتش سوزی مغازه گردبادها کولاک سال 49. و باد بی امان آه باد.
بسیاری از خانواده ها بعد از رفتن خانواده اصلی آمدند و رفتند. عدهای بودند که خانه کوچک را دوست داشتند و درختان یاس بنفش و نارون سیبری را با احتیاط در ردیفهای پشت خانه کاشتند تا از بادهای تند غرب محافظت کنند. آنها گوسفند و گاو پرورش می دادند و تخم هایشان را در زیرزمین کوچکی که با دست حفر شده بود شمع می زدند. هر بهار هنوز هم می توان یک لاله تنها را پیدا کرد که از وسط حیاطی که روزگاری تخت گل هایشان بود بالا می آمد.
اما با گذشت سال ها و تغییر دست خانه به آرامی به هم ریخت و درخشش خود را از دست داد.
خطوط حصار فرو ریخت. ساختمان های فرعی فرسوده شدند و کم کم فرو ریختند. آسیاب بادی بالای چاه اصلی خراب شد. در تلاش برای دفن زبالههای انباشته شده در حیاطها و مراتع چالههایی حفر میکردند و در بدترین سالها، یک اسب کوچک در خانه زندگی میکرد.
فروشگاه و انبار تا اعماق کمر آشغال بود. پشت مرتع ماشین لباسشویی بود.انباشته.
اتاق نشیمن/دفتر قدیمی
این اتاق نشیمن کوچک ما بود، حدوداً در سال 2008. ( آیا آن صندلی قهوه ای رنگ زیبا نیست؟ ) فرش به نظر آنها خوب به نظر می رسید، اما وقتی 8 سال بعد آن را بیرون کشیدیم چندان عالی به نظر نمی رسید. اجازه دهید یک نصیحت ناخواسته ارائه کنم: اگر میخواهید در خانهتان فرش بچینید – نگذارید.
نمیدانستم که کفهای چوبی اصلی زیر آن بربر خالخالی منتظر من بودند…
این یک یا دو روز پس از کشف مجدد کفپوشهای چوبی سخت بود. وقتی فرش را در ابتدا کشیدیم قطعاً همه چیز زیبا و براق نبود، اما میدانستم که باید چیزی وجود داشته باشد که ارزش حفظ کردنش را در زیر خراشها و خراشها و رنگهای خشک شده داشته باشد.
معلوم شد، حق با من بود.
سفر به شهر برای تهیه یک سنباده درام، یک کت و یک کت لکهای دیگر! اگر فقط این طبقات می توانستند حرف بزنند...
ما نمی توانستیم میزهایی را که دوست داشته باشیم پیدا کنیم، بنابراین پریری هاسبند (آیا اشاره کردم که چقدر خوش دست است؟) یک میز دیواری سفارشی ساخته شده از تخته های چوبی بادشکن برش خورده ساخته شده بود. او آن را طرح ریزی کرد، به آن متصل کرد، سمباده زد و در چندین لایه روغن تونگ مالید تا اینطوری شود:
خیلی جذاب است، نه؟
من عاشق ظاهر صنعتی لوله هستم، بنابراین تکیه گاه ها از لوله معمولی اول و سیاه رنگ شده اند. و یک قفسه باز برای مطابقت وجود داردالبته.
من از سال 2011 یک کسب و کار خانگی داشته ام، و این اولین بار است که یک فضای اداری واقعی دارم.
دکور و جزئیات اینجا هنوز در حال انجام است، اما در حال جمع شدن است. و من دوست دارم لپتاپ و برنامهریزم را در وسط فضای کار آشپزخانهام نداشته باشم…
مستر سوئیت جدید
خواب مستر قدیمی ما یک اتاق خواب معمولی، کوچک و قدیمی بود – هیچ چیز خاصی – بنابراین اتاق قدیمی خود را به Prairie Kids دادیم و یک سوئیت مستر جدید ساختیم. که پیشرفت بزرگی نسبت به اتاق دیگر ما است.
در ابتدا میخواستیم یک حمام اصلی را در حمام اصلی استفاده کنیم، اما آن هم به نظر میرسید…. نوین. بنابراین، ما یک کاشی چوبی فرسوده را برای وان و دوش انتخاب کردیم. تنها مشکلی که در آن وجود داشت این بود که همسر پریری مجبور شد کل پایه دوش و اطراف را از ابتدا بسازد. آیا اشاره کردم که او بسیار خوش دست است؟ اگر مجبور بودم این کار را انجام دهم، وقتی صحبت می کنیم، آب از کف به زیرزمین نشت می کرد، اما او کار شگفت انگیزی انجام داد.
کاشی سنگریزه ظاهر طبیعی را کامل می کند. ( این عکس قبل از وصل کردن درب شیشه ای است) . این به نوعی من را درگیر می کند که چقدر کار کرده ایم تا به نظر برسد بیرون پشت یک بادگیر چوبی قدیمی دوش می گیرید، اما فکر می کنم این فوق العاده است.😉
من عاشق ظاهر قدیمی سینک های ظرف مسی هستم، و همچنین در توده های ضایعاتی خود جستجو کردیم تا تکه های چوب قدیمی را پیدا کنیم تا آینه، قفسه حوله و تزئینات کاشی را تکمیل کنیم.
جک پمپ قدیمی و شکسته هنوز زیر شاخه های آن قرار دارد. هر روز در راه طویله از کنار آن می گذرم، و هر سال که در بهار شکوفا می شود، صورتم را به گل های ارغوانی می چسبانم، نفس می کشم و به نسل های صاحب خانه که قبل از ما عاشق این تکه کوچک زمین بودند، سری تکان می دهم. من مطمئن هستم که آنها از کاری که ما با این مکان انجام دادیم خوششان می آید.
منابع:
- Hardwood Floors : Handscraped Tobacco Road Acacia by Lumber Liquidators (این چوب جامد است، نه ورقه ورقه)
- Barn Hardware
- or. روکش بالش dmill و اسکاتلندی Highlander:
society6.com - رنگ رنگ اصلی: Westhighland White اثر شروین ویلیامز
- رنگ رنگ اداری: Lovely Bluff اثر Valspar
- Trim/Door Stain:70>
- Trim/Door Stain:70>
بارن لایت الکتریک- Trim/Door Stain:
Trim/Door Stain - Trim/Door Stain:70>
- لوستر اتاق ناهارخوری: Decorsteals.com
- میز ناهارخوری & صندلی: انبار مبلمان آمریکایی
- پنکه سقفی با ظاهر صنعتی : انبار خانگی
- خانه مزرعه مس چکشیسینک: سینکولوژی
- سینک ظروف مسی در حمام: سینکولوژی
درختانی که به دقت کاشته شده بودند، حیاط پشتی را با اندام های شکسته پر کردند که پیر شدند، شکستند و مردند. به نظر میرسید که تکههای لباس، فرش، و زبالههای مختلف از دشتزار رشد میکنند، زیرا باد خاک را از چالههای زباله پر از عجله میبرد. هیچ کس نمی خواست در چنین کلبه ای زندگی کند، بنابراین چندین سال خالی ماند. تا اینکه…
این دیوانه ها یک روز وارد ملک شدند.
این ما هستیم. (خیلی قبل از آن.)
مردم سعی کردند ما را از خرید آن منصرف کنند – آنها به ما گفتند که دیوانه بودیم. و همانطور که به برخی از عکس ها نگاه می کنم، نکته آنها را می بینم. خانه کوچک بود، ساختمانهای بیرونی تخریب شده بودند، خطوط حصار تخریب شده بودند، و مایلها و مایلها با نزدیکترین خواربارفروشی فاصله داشت. اما ما از پتانسیل کور شده بودیم و نمی توانستیم نجواگران را در گوش خود بشنویم. بعلاوه، ما تازه ازدواج کرده بودیم که مصمم بودیم با امکانات و بودجه خود زندگی کنیم، و انتخاب خانه کوچک 900 فوت مربعی به این معنی بود که دو بچه سابق شهر می توانستند صاحب مفتخر 67 هکتار شوند. 67 هکتار باشکوه.
از روزی که نام خود را روی خط نقطه چین امضا کردیم، این خانه برای من بسیار بیشتر از "فقط یک خانه آغازین" بوده است. بهعنوان کسی که از سه سالگی برای وطن دعا میکردم و آرزوی زندگی در کشور را داشتم، خرید این ملک تحقق آرزویی بود که چنان عمیقاً در من ریشهدار است که میتوانم آن را چیزی جز الهام الهی توصیف کنم. ممکن است به نظر برسدعجیب است، اما من یک ارتباط روحی با این سرزمین دارم.
در طول 8 سال گذشته، من و همسر پریری شخصیت «عرق برابری» شده ایم، اما این یک کار عاشقانه بوده است. ما تک تک این مکان را تعمیر کردیم (خطوط حصارها، باغ ها، مراتع، محوطه سازی، ردیف درختان، کناره ها، پشت بام ها، ساختمان های بیرونی، راهروها، شما نامش را بکنید...)، به جز خانه. کفپوش خبر بد این بود که او سبکی «در حد سازنده» داشت، بنابراین خانه متأسفانه بسیاری از ویژگی اصلی خود را از دست داد و در نهایت نسبتاً ملایم و غیر جذاب شد (سلام روکش پلاستیکی زرد...) . اما تمیز و قابل زندگی بود و برای مدتی به خوبی کار می کرد زیرا ما در پروژه های بیرونی خود زحمت می کشیدیم.
اما بعد بچه ها شروع به آمدن کردند. و کسب و کار خانگی ما رشد کرد. و خانه کوچک دشت 900 فوت مربعی ناگهان واقعاً بسیار کوچک شد.
و ما میدانستیم که زمان آن رسیده است که آخرین تکه از تولد دوباره خانه 100 ساله در جای خود قرار گیرد. زمان اضافه کردن بود.
*gulp*
بازسازی وحشیانه بود. شما می توانید همه چیز را در مورد فرآیند برنامه ریزی / نسخه ی نمایشی / ساخت ما در این پست بخوانید. ما در این فرآیند چندین اتاق را جدا کردیم، بنابراین خانه کوچک ما برای مدتی حتی کوچکتر شد، و متوجه شدیم که فقط در یک اتاق برای تعداد زیادی غذا میخوریم/زندگی میکنیم/مدرسه میکنیم/ استراحت میکنیم.چندین ماه بیش از یک بار شوهر پریری مجبور شد من را از طاقچه کنار بگذارد، وقتی مطمئن شدم که نمی توانم یک ثانیه بیشتر این هرج و مرج را تحمل کنم. اما تمام فصول به پایان می رسد، و هاللویا، آن یکی به پایان رسیده است.
دوستان من، امروز زمان افشای بزرگ است. میدانم که بسیاری از شما مدتی است که منتظر این موضوع بودهاید، زیرا ماههاست که در فیسبوک و اینستاگرام نگاهی پنهانی میاندازم. آیا کاملاً تمام شده است؟ خب نه. (آیا هرگز چنین خواهد شد؟ احتمالاً نه.) اما من دیگر شما را مجبور نمی کنم منتظر بمانید.
پس بدون خداحافظی، می توانم به شما معرفی کنم: خانه دشتی کوچک فراموش شده و فراموش شده که جدید ساخته شده است. 8، درست پس از خرید ملک. صندلی کمپ برزنتی حس فوقالعادهای به شما میدهد – فکر نمیکنید؟ 😉
بهار 2015– اتاق ناهارخوری و "کمد لباسشویی" را در پشت خانه جدا کردیم و آماده شدیم تا سوراخ بزرگی را در پشت خانه حفر کنیم، جایی که محصول جدید به آنجا می رفت. تقریباً وجود نداشت. بنابراین قبل از اینکه بتوانیم با سایدینگ جدید ادامه دهیم، مجبور شدیم یک مسیر انحرافی را طی کنیم و تخته ها را جایگزین کنیم و پانل های عایق نصب کنیم.
اما این چیزی است که به نظر می رسد.اکنون:
ما هنوز کمی سایدینگ داریم که از یک طرف آن را تمام کنیم، و من باید یک در سفید دیگر را رنگ کنم، اما فکر میکنم کاملاً تغییر کرده است. جلیقه به طور طبیعی در طول زمان زنگ می زند و من عاشق احساس صنعتی/روستیکی هستم که به ارمغان می آورد. بعلاوه من نمی توانم با علف هرز به آن صدمه بزنم.
همان درخت – تقریباً 7 سال بعد. (و نه، درختان اینجا در وایومینگ به سرعت رشد نمی کنند...)
داخل:
غذاخوری قدیمی/اتاق رختشویی جدید:
این اتاق غذاخوری قدیمی ما بود، با نام مستعار ناهارخوری. ما پنجره را در سال 2014 اضافه کردیم، اما حتی در آن زمان، هنوز یک اتاق ناجور کوچک بود. سقف ها کوتاه و کج بود و حتی یک میز ناهارخوری و صندلی کوچک هم به سختی جا می شد. پذیرایی از مهمانان فوق العاده دنج بود. آهم.
برای اینکه شالوده جدید در پشت خانه جا بیفتد، مجبور شدیم این اتاق را کامل کنیم. با این حال، ما آن را بر روی ردپای اصلی (روی فونداسیون جدید، با دیوارها و سقفهای مستقیم...) بازسازی کردیم، در را جابهجا کردیم و آن را به اتاق رختشویی جدید تبدیل کردیم.
همچنین ببینید: طرز تهیه تخم مرغ نچسب در ماهیتابه چدنی
باورش سخت است که همان فضا باشد، نه؟ شمامی توانم همه اینها را ( به همراه نام "سر تلیسه" من ) در پست رختشویی خانه مزرعه ام پیدا کنم. کابینت های بلوط درجه یک، بدون ماشین ظرفشویی و فضای پیشخوان بسیار محدود. (به هر حال- سبک دکوراسیون من از آن زمان تا به حال تغییر قابل توجهی کرده است... خدا را شکر.)
در سال 2012، من این ایده را داشتم که آن کابینت های درجه یک ساختمانی را سفید رنگ کنم (و همچنین یک جزیره و ماشین ظرفشویی نصب کرده بودیم و سینک را نیز تا آن زمان جابجا کرده بودیم).
و سپس من پریری پسر را داشتم و ناگهان کابینتهای سفیدم دیگر آنقدر سفید نشدند ( کودک تقریباً یک توپ چسبنده است)، و کابینتهای ارزان قیمت نیز شروع به فرو ریختن کردند. هنگامی که بازسازی "خشک شد"، آشپزخانه را نیز از هم جدا کردیم. اوقات خوشی.
همانطور که در خانه های قدیمی معمول است، کف آشپزخانه بسیار آویزان بود. در واقع آنقدر فرورفته است که احتمالاً نمیتوانستیم کف چوبی جدید را بدون مشکلات اساسی بچینیم. خوشبختانه، Prairie Husband بسیار خوش دست است و توانست خانه را بالا ببرد و در زیرزمین باستانی زیر آن تکیه گاه بیشتری بسازد. این یک ماجراجویی بود، حداقل می توان گفت. اما الان ماطبقه جدید به همان اندازه ای است که می توانید از یک خانه 98 ساله انتظار داشته باشید.
من کاملاً مطمئن هستم که قانونی در جایی وجود دارد که می گوید خانه های مزرعه *باید* کابینت های رنگ آمیزی شده سفید داشته باشند، اما من هرگز در پیروی از قوانین خیلی خوب نبودم، بنابراین به جای آن، هیکور روستایی را انتخاب کردم (تا حدی به این دلیل که من قبلاً کار سفید را انجام داده بودم
همچنین ببینید: شش نکته برای کنترل بدون استرس
>> <3 <3 4>
صحبت از سبک های تزئینی شد، من نمی دانم سبک من چیست... اگر بخواهم برچسبی روی آن بگذارم، آن را التقاطی-روستیک-فارمخانه-وینیج-غربی-صنعتی می نامم. برای برخی از طبقه بندی ها چگونه است؟ در حالی که من برخی از جنبههای ظاهر خانههای مزرعه تماماً سفید را دوست دارم، هنوز هم خواهان رنگها و بافتهای غنی و طبیعی هستم. من عاشق فلز زنگ زده، چرم، پوست گاو، چوب غنی از دانه و عناصر طبیعی هستم. همانقدر که من دوست دارم به خانههای مزرعهدار سفید رنگ در پینترست نگاه کنم، میدانستم که استفاده از این مقدار سفید در دکور برای من مناسب نیست. به علاوه، میخواستم خانهام حس وایومینگ منحصربهفردی داشته باشد. (در این مورد کمی بیشتر توضیح دهید).
اگر شوهر پریری نبود، این پرکننده قابلمه را بالای اجاق گاز نمیبردم، اما مطمئنم خوشحالم که او با من صحبت کرد – من این چیز را دوست دارم. برای پر کردن قابلمه های کنسرو نیز بسیار مفید است.
اولین انتخاب من برای پیشخوان ها بلوک قصابی بود، اما با توجه به اینکه چقدر در آشپزخانه آشفته هستم، به این نتیجه رسیدم که عاقلانه تر است از موادی استفاده کنم که این کار را انجام نمی دهد.به همان اندازه نیاز به تعمیر و نگهداری دارد. ما یک کوارتز خاکستری با لبه "شکستگی" را انتخاب کردیم، و من تا کنون آن را دوست دارم. تقریباً ظاهری بتن دارد و فوق العاده سخت است.
من قفسه باز را به طور خاص به عنوان مکانی برای نگهداری برخی از مواد خشک و غذاهای کنسرو شده خانگی درخواست کردم. من واقعاً اهل "خوشمزه" نیستم، اما دوست دارم از وسایل کاربردی به عنوان دکوراسیون استفاده کنم.
اتاق نشیمن:
اتاق نشیمن قدیمی ما به طرز دردناکی ناخوشایند بود، و این یکی از دلایل اصلی بود که ما برای ساختن اضافی نیاز داشتیم. این یک جعبه کوچک با قرار دادن مبلمان نامناسب بود که پذیرایی از مهمانان را تقریباً غیرممکن می کرد. (تصاویر آن را در زیر مشاهده کنید) ما تصمیم گرفتیم به جای آن آن را به یک فضای اداری تبدیل کنیم و یک اتاق نشیمن بزرگ بسازیم.
کف چوبی سخت برای منطقه نشیمن جدید ما ضروری بود، زیرا من مدت زیادی با فرش سروکار داشته ام. می دانستیم که می خواهیم یک اتاق باز با سقف های بلند و نور طبیعی زیاد و صندلی برای مهمانان داشته باشیم. به ویژه میخواستم این اتاق ظاهری جسورانه و قدیمی وایومینگ داشته باشد، و دوست دارم که چگونه توانستیم عناصر سبک خود را در برخی از کارهای تزئینی بگنجانیم تا این اتفاق بیفتد. شوهر پریری پیچ های بزرگ مشکی را برای لمس روستایی بیشتر اضافه کرد ونتیجه خیره کننده است هیچ پرده ای برای این نوزادان وجود ندارد.
من واقعاً می خواستم یک تخته قرنیز بلندتر داشته باشم (برای تقلید از آنچه در خانه های قدیمی دیده ام) بنابراین دوباره از 2×6 کاج استفاده کردیم، اما این بار با لبه بالایی که مسیریاب شده و لکه دار شده بود تا با پنجره ها و درها نیز مطابقت داشته باشد. درهای کشویی انبار برای مخفی کردن تلویزیون. می دانم، من خیلی خراب هستم.
ما اجاق چوبی خود را از اتاق نشیمن قدیمی به این اتاق جدید منتقل کردیم. اما به جای سنگ مصنوعی که قبلا استفاده می کردیم، دور اجاق گاز را با فولاد باقی مانده از روکش بیرونی پوشانده ایم و از سنگ فرش های خاکستری برای پایه استفاده می کنیم. reata که پدربزرگ من بودند. من عاشق دکور با یک داستان هستم.
و بعد آسیاب بادی داریم... اگر من را در اینستاگرام دنبال کنید، احتمالا قبلاً آسیاب بادی را دیده اید و احتمالاً برای همیشه به خاطر آن به عنوان بانوی بادی-دیوانه شناخته می شوم، اما برایم مهم نیست. کمال مطلق است سخاوتمندانه از انبوه آشغال یکی از مزرعه های پایین جاده "اهدا" شده است. نیم دیوار با چوب های باقی مانده بادگیر پوشیده شده است که ما در سطل زباله خود آویزان بودیم